(نقد و بررسی سریال کره ای بد و دیوانه)
اولین چیز توی این سریال که انسان رو به تماشا ترغیب میکنه پرداختن به موضوع دو شخصیتی بودن نقش اصلی داستانه که شاید شبیهش رو تو دراما های زیادی دیدیم البته که به نظرم در این زمینه یک وقتهایی تقابل شخصیت ها با هم و زمان و مکانی که حضور داشتن و کارهایی که میکردن غیر منطقی میشد و واقعا نویسنده باید بیشتر برای بهبود این موضوع تلاش میکرد ولی در مجموع سرگرم کننده بود.
هر چند پشتوانه ی روانشناسی زیادی نداشت و توصیه های روانشناسهای داستان برای بیماران واقعا خطرناکه … از نکات منفی داستان که بگذریم شخصیت سویول میتونه برای خیلی از ماها ملموس باشه و درکش کنیم یک شخصیت اصلی معمولی که مثل خیلی از ماها طمع داره درد و رنج پشت سر گذاشته دنبال راحتی و دوری از دردسره می ترسه.
میبینید؟! اون یه شخصیت شبیه ماست یا لااقل شبیه شصت درصد آدمهایی که اطرافمون میبینیم پس همراه شدن با این شخصیت کار سختی نیست … رشد شخصیت سویول و رسیدن به دوراهی سخت انتخاب میان انسانیت یا خودنگری نکته ی آموزنده ی ساده ای بود، همینطور کی وجدان بیداری که شاید تو وجود تک تکمون داره نفس میکشه.
اشاره ی چندباره به این موضوع که هر اتفاقی ریشه در گذشته و کودکی افراد داره هم کلیشه ای بود که چندان بد هم بهش پرداخته نشد. اینکه بعد از بین بردن یک شخصیت بد بلافاصله شخصیت بد بعدی وارد قصه میشد و همشون هم به ربطی بهم داشتن یه وقتایی واقعا گیج کننده میشد.
ماجرای عاشقانه ی قصه میتونست پررنگ تر باشه تا به سناریو هم کمک کنه چون از لحاظ جنایی واقعا تو دسته سریال های قوی قرار نمیگیره.
و مهم تر از هر چیزی برومنس زیبای این سریال خیلی دلنشین بود. به هر حال جزو در اماهای تاپ قرار نمیگیره اما جزو بهترین برومنس هاست.